سهل انگار کسی که هر کار یا پیشامدی را آسان انگارد، آنکه کاری را آسان شمارد و در آن دقت نکند، لاقید ادامه... کسی که هر کار یا پیشامدی را آسان انگارد، آنکه کاری را آسان شمارد و در آن دقت نکند، لاقید تصویر سهل انگار فرهنگ فارسی عمید
سهل انگار (دَ / دِ) آنکه کارها را آسان شمرد و بی اعتنایی کند. (ناظم الاطباء) ادامه... آنکه کارها را آسان شمرد و بی اعتنایی کند. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
سهل انگار آنکه کارها را آسان شمرد و بی اعتنائی کند ادامه... آنکه کارها را آسان شمرد و بی اعتنائی کند تصویر سهل انگار فرهنگ لغت هوشیار
سهل انگار ((سَ اِ)) آن که همه چیز را آسان انگارد ادامه... آن که همه چیز را آسان انگارد تصویر سهل انگار فرهنگ فارسی معین
سهل انگار آسان گیر، بی مبالات، سهل گیر، مسامح، مسامحه کار، لاابالی، لاقید، ولنگارمتضاد: سختگیر، سور ادامه... آسان گیر، بی مبالات، سهل گیر، مسامح، مسامحه کار، لاابالی، لاقید، ولنگارمتضاد: سختگیر، سور فرهنگ واژه مترادف متضاد